حکایت بهلول و شیخ جنید بغداد

 آورده‌اند كه شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند او مردی دیوانه است. گفت او را طلب كنید كه مرا با او كار است. پس تفحص كردند و او را در صحرایی یافتند. شیخ پیش او رفت و در مقام حیرت مانده سلام كرد. بهلول جواب سلام او را داده پرسید چه كسی (هستی)؟ عرض كرد منم شیخ جنید بغدادی. فرمود تویی شیخ بغداد كه مردم را ارشاد می‌كنی؟ عرض كرد آری.. بهلول فرمود طعام چگونه میخوری؟ عرض كرد اول «بسم‌الله» می‌گویم و از پیش خود می‌خورم و لقمه كوچك برمی‌دارم، به طرف راست دهان می‌گذارم و آهسته می‌جوم و به دیگران نظر نمی‌كنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی‌شوم و هر لقمه كه می‌خورم «بسم‌الله» می‌گویم و در اول و آخر دست می‌شویم.. بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود تو می‌خواهی كه مرشد خلق باشی در صورتی كه هنوز طعام خوردن خود را نمی‌دانی و به راه خود رفت. مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است. خندید و گفت سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید. بهلول پرسید چه كسی؟ جواب داد شیخ بغدادی كه طعام  خوردن خود را نمی‌داند. بهلول فرمود آیا سخن گفتن خود را می‌دانی؟ عرض كرد آری.. بهلول پرسید چگونه سخن می‌گویی؟ عرض كرد سخن به قدر می‌گویم و بی‌حساب نمی‌گویم و به قدر فهم مستمعان می‌گویم و خلق را به خدا و رسول دعوت می‌كنم و چندان سخن نمی‌گویم كه مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت می‌كنم. پس هر چه تعلق به آداب كلام داشت بیان كرد. بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمی‌دانی. پس برخاست و دامن بر شیخ افشاند و برفت.. مریدان گفتند یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟ جنید گفت مرا با او كار است، شما نمی‌دانید. باز به دنبال او رفت تا به او رسید. بهلول گفت از من چه می‌خواهی؟ تو كه آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمی‌دانی، آیا آداب خوابیدن خود را می‌دانی؟ عرض كرد آری. بهلول فرمود چگونه می‌خوابی؟ عرض كرد چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه‌ خواب می‌شوم، پس آنچه آداب خوابیدن كه از حضرت رسول (علیه‌السلام) رسیده بود بیان كرد. بهلول گفت فهمیدم كه آداب خوابیدن را هم نمی‌دانی. خواست برخیزد جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمی‌دانم، تو قربه‌الی‌الله مرا بیاموز.  بهلول گفت چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم

بدانكه اینها كه تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است كه لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از اینگونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریكی دل شود. جنید گفت جزاك الله خیراً! و در سخن گفتن باید دل پاك باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدای باشد و اگر برای غرضی یا مطلب دنیا باشد یا بیهوده و هرزه بود.. هر عبارت كه بگویی آن وبال تو باشد. پس سكوت و خاموشی بهتر و نیكوتر باشد. و در خواب كردن این‌ها كه گفتی همه فرع است؛ اصل این است كه در وقت خوابیدن در دل تو بغض و كینه و حسد بشرینباشد.



تاريخ : دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:اصل در خوردن طعام آن است , | 10:59 | نويسنده : مصطفی صالحوندی |

شیرینی سرای بهکام

تولید و عرضه انواع  گز و شیرینی و کیک های کادویی

مدیریت : غلامحسین رستمی

آدرس : اصفهان - خمینی شهر - بلوار توحید -نبش کوچه 29

تلفن :03133517014    همراه :09130177734

آدرس سایت بهکام : www.behkaam.ir



تاريخ : شنبه 23 دی 1389برچسب:, | 17:15 | نويسنده : مصطفی صالحوندی |

روزی «بهلول» نزد «هارون» می‌رود و درخواست مقداری پیه می‌کند تا با آن « پیه پیاز»، که نوعی غذای ارزان قیمت برای مردم فقیر بوده، فراهم سازد. «هارون» به خدمتکارش می گوید که مقداری شلغم پوست کنده، نزد او بیاورند تا شاهد عکس‌العمل او باشند و بیازمایند که آیا او می‌تواند میان پیه و شلغم پوست‌کنده تمایزی قائل شود.«بهلول» نگاهی به شلغم‌ها می‌اندازد، آن‌ها را به زبانش نزدیک می‌سازد، بو می‌کند و بعد می‌گوید: «نمی‌دانم چرا از وقتی که تو حاکم مسلمانان شده‌ای، چربی هم از دنبه رفته‌است!»

کلنگ را بردار

  روزی بهلول نزد قاضی بغداد نشته بود که قلم قاضی از دستش به زمین افتاد. بهلول به قاضی گفت: جناب قاضی کلنگت افتاد آنرا از زمین بردار. قاضی بمسخره گفت : واقعاً اینکه میگویند بهلول دیوانه است. صحیح است آخر قلم است نه کلنگ

 بهلول جواب داد:مردک تودیوانه هستی که هنوز نمیدانی. با احکامیکه به این قلم مینویسی خانه های مردم خراب می کنی

تو بگو قلم است یا کلنگ؟

 



-



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 2 اسفند 1386برچسب:"بهلول دانا ", | 21:50 | نويسنده : مصطفی صالحوندی |

کلام نور :

تنها كساني به آيات ما مي گروند كه چون (آيات قرآن) را به ايشان يادآوري كنند ، به حال سجده مي افتند و به ستايش پروردگارشان تسبيح مي گويند و تكبر نمي ورزندôاز بسترهاي خواب (براي عبادت شب) پهلو تهي مي كنند و پروردگارشان را با خوف و رجا مي خوانند و از آنچه روزيشان كرده ايم انفاق ميكنندôپس هيچ كس نمي داند چه چيزي هايي كه موجب روشني چشم است به پاداش آنچه انجام مي دانند برايشان نهفته شده است

ترجمه آيات 15(آيه سجده) ، 16 و 17 از سوره مباركه سجده

 



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 29 بهمن 1386برچسب:سجده های واجب در قرآن , | 22:11 | نويسنده : مصطفی صالحوندی |

ادامه تعبیر خواب از حرف  ل  تا  ی


لب
لب های شکفته،سرخ رنگ یا خندان دیدن:نشانه دوستی از صمیم قلب،یا شانس در دلدادگیست
لب های رنگ پریده دیدن:یک پیمان دوستی یا تمایل به دلبستگی،به سردی می گراید
لب های به هم فشرده یا گاز گرفته دیدن:صاحب رویا از حسادت،کینه توزی،دشمنی و تنفر دیگران رنج می برد

لاشه،مردار
لاشه یک اسب:نشانه دوران باشکوه و زندگی طولانیست
لاشه یک حیوان دیگر:به معنی درد و ناراحتی و موقعیت های ناپایدار است


لاغر
زن های لاغر دیدن:علامت شانس و موفقیت در دلدادگیست
مردان لاغر دیدن:نشانه چشم اندازی ناخوشایند،جهت برآورده شدن آرزوهای قدیمیست
لاغر بودن یا شدن:صاحب رویا به یک هدف که آرزویش است،می رسد
بیش از حد و غیر طبیعی لاغر بودن:خواب بیننده از هدفش فراتر رفته،و در نتیجه زیان و خسارت خواهد دید
خود را در حال لاغر شدن دیدن:نشانه نامطلوبیست.نزاع،غم و غصه،دوستان حسود از جمله تعابیر آن است

دیگران را در حال لاغر شدن دیدن:صاحب رویا در آینده به ثروت زیادی دست پیدا می کند



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1386برچسب:ادامه تعبیر خواب از حرف ن تا ی, | 1:30 | نويسنده : مصطفی صالحوندی |

ادامه تعبیر خواب از حرف     ز  تا      گ

زائر
دیدن زائر:به خواب بیننده در مورد اینکه خوشبختی های دنیوی از بین رفتنیست،هشدار می دهد
خود زائر بودن:به معنی تنهایی،با میل یا به زور می باشد


 



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 10 بهمن 1386برچسب:ادامه تعبیر خواب از حرف ز تا گ, | 23:46 | نويسنده : مصطفی صالحوندی |

ادامه تعبیر خواب از حرف  ت   تا  ر

تئاتر
دیدن تئاتر:خواب بیننده تمام وجود خود را صرف یک تصور گمراه کننده خواهد کرد
در تئاتر نشستن:خبر از یک بدبیاری بر اثر تصوری فریبنده می دهد

 



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 10 بهمن 1386برچسب:ادامه تعبیر خواب از حرف ت تا ر, | 23:39 | نويسنده : مصطفی صالحوندی |

 تعبیر خواب معاصر


آب زلال:به معنی موفقیت و برد است

 



(
در ادامه مطلب از حرف الف تا حرف  پ  قابل  مشاهده می باشد

برای سایر حروف از انتهای این صفحه به صفحه دوم وبلاگ مراجعه فرمایید )



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 10 بهمن 1386برچسب: تعبیر خواب معاصر, | 23:0 | نويسنده : مصطفی صالحوندی |

 عید نوروز - پارسه یا تخت جمشید
 
  
  نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که در روزگار باستان پایتخت شاهنشاهی ایران بوده است. تخت جمشید محل برگذاری آیین‌های بهاری هخامنشیان بوده است. اسکندر مقدونی سردار یونانی به ایران حمله کرد و این مکان را به آتش کشید. امّا ویرانه‌های این مکان هنوز هم در نزدیکی شیراز مرکز استان فارس برپا است. این مکان هم‌اکنون از مکان‌های باستانی ایران است.

نام تخت جمشید:
تخت جمشید نام امروزی «پارسه» است. «پارسه» از زبان پارسی باستان است و یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه شهر») خوانده‌اند.
مردم محلی این مکان را جایگاه تاجگذاری پادشاه باستانی جمشید پیشدادی می‌‌دانسته‌اند.

پیشینه:
بر فراز تپه‌ سنگی‌ کوه‌ رحمت‌ در جلگه ‌مرودشت‌، ویرانه‌های ‌بجامانده‌ از کاخ‌ تخت‌ جمشید نمایان‌ است‌. کاخ‌های‌ بزرگ‌ تخت‌ جمشید از زمان‌ داریوش‌ اول (521 پیش‌ از میلاد) تا صد و پنجاه‌ سال‌ بعد از وی‌ بنا شده‌اند.

چگونگی سازه:
وسعت‌ کامل کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید 125000 متر مربع‌ است که بر روی سکوئی که ارتفاع آن بین 8 تا 18 متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شده‌اند و از بخش‌های‌ مهم‌ زیر تشکیل‌ یافته‌ است‌:
  کاخ‌های‌ رسمی‌ و تشریفاتی‌ تخت جمشید (کاخ دروازه ملل)
  سرای‌ نشیمن‌ و کاخ‌های‌ کوچک‌ اختصاصی‌
  خزانه‌ٔ شاهی‌
  دژ و باروی‌ حفاظتی‌

پلکان‌های ورودی سکو و دروازهٔ خشایارشا:
راه‌ ورود سکو‌، دو پلکان‌‌ است‌ که روبروی یکدیگر و در بخش شمالغربی مجموعه قرار دارند. این پلکان‌ها‌ از هر طرف ‌111 پله پهن‌ و کوتاه‌ دارند. بالای‌ پلکان‌ها، بنای‌ ورودی‌ تخت‌ جمشید،‌ «دروازه‌ بزرگ‌» یا «دروازه خشایارشا»، قرار گرفته‌است. ارتفاع این بنا 10 متر است.
 این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشته‌است که امروزه بقایای دروازه‌های آن برجاست. بر دروازه غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی‌ با سر انسانی‌ حجاری‌ شده‌ است‌. این دروازه‌ها در قسمت فوقانی با شش کتیبه میخی به زبان‌‌هایی چون بابلی و عیلامی تزئین یافته‌اند. این کتیبه‌ها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان می‌کند که : «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفته ‌است.»
دو دروازه‌ خروجی‌ یکی‌ رو به‌ جنوب‌ و دیگری‌ رو به‌ شرق‌ قرار دارند و دروازه جنوبی‌ رو به‌ کاخ‌ آپادانا، یا کاخ‌ بزرگ‌ بار، دارد.
 
پلکان‌های کاخ آپادانا:
کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکان‌های شرقی این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل شده‌اند، نقوش حجاری‌شده‌ای را در دیوار کناره خود دارند. پلکان رو به شمال نقش‌هایی از فرماندهان عالی‌رتبه نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گل‌های نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شده است. در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده می‌شوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک می‌شوند، دیده می‌شود.
بر دیواره پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده می‌شود.

کاخ آپادانا:
کاخ آپادانا از قدیمی‌ترین کاخ‌های تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش کبیر بنا شده است، برای برگزاری جشن‌های نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده می‌شده است.
این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط می‌یابد.

کاخ تچر:
تچر به معنای کاخ میباشد. این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بوده است. روی کتیبه ای آمده : «من داریوش این تچر را ساختم.»
 ین کاخ یک موزه خط به شمار می رود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستون ها از نمای گیلویی های مصری استفاده شده است
 
کاخ هدیش:
این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشا بوده است در مرتفع‌ترین قسمت صفه تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال میرود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنی ها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگ ها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگ ها به خاطر حرارت است. اینجا مکان کوچکی بوده 6x6 ستون قرار داشته است. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلی ها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام برده اند.

کاخ ملکه:
این کاخ توسط خشایارشا ساخته شده است و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایین‌تری قرار گرفته است. بخشی از این کاخ در سال 1931 توسط شرق‌شناس مشهور، پرفسور هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفته است.

ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی:
 ین ساختمان که شامل چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شده است با دیوار عظیمی از بقیه تخت جمشید جدا می‌شود.
 
  کاخ صدستون:
وسعت این کاخ در حدود 46000 مترمربع است و سقف آن به‌وسیله صد ستون که هر کدام 14 متر ارتفاع داشته‌اند، بالا نگه داشته می‌شده است.

کاخ‌ شورا:
به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی میگویند. احتمالا شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت می پرداخته است. با توجه به نقوش حجاری شده از یکی از دروازه ها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج می شده است. به این دلیل به این جا کاخ شورا می گویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.

 
 


 



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 8 بهمن 1386برچسب:عید نوروز - پارسه یا تخت جمشید , | 10:46 | نويسنده : مصطفی صالحوندی |

 دست‌ها بر روي سينه گذاشتن در اصطلاح خاص اهل‌سنت تكتيف و تكتّف ناميده مي‌شود كه در اين باره هم كتب فقهي و هم منابع حديثي آنها به اين مطلب اشاره دارند، مثلاً‌ امام ابن ثور قائل است به قرار دادن دست راست بر دست چپ در هنگام نماز بخاطر روايت ابوحازم[1] كه روايت مربوطه را بررسي خواهيم كرد.

محمد بن صالح العثمين از مفتيان اهل‌سنّت در جواب اين‌كه تكتّف چه حكمي دارد مي‌گويد: دست بر سينه گذاشتن در نماز سُنّة (مستحب) است. [2]

پس اين عمل در بين اهل‌سنّت واجب نمي‌باشد بلكه امر مستحبّي بحساب مي‌آيد و حتّي مالكي‌ها نه تنها آن را مستحبّ نمي‌دانند بلكه آن را مكروه مي‌دانند،[3] و لذا الان مالكي‌ها به صورت دست باز و مانند شيعيان نماز مي‌خوانند.

محي‌الدين عربي در فتوحات مكيه در اين باره مي‌گويد: گروهي آن (تكتّف) را مكروه دانسته‌اند و گروهي آن را اجازه داده‌اند گروهي آن را سنّت رسول‌الله مي‌دانند و گروهي مي‌گويند پيامبر چنين كاري نكرد.[4]

احاديثي هم كه در اين‌باره نقل شده به نحوي داراي اشكال بوده و ضعيف مي‌باشند و نمي‌توانند ثابت كنند اين عمل در زمان پيامبر هم به عنوان يك امر ديني و شرعي وجود داشته است، كه نمونه‌هايي از آن بيان مي‌گردد: ابي حجفه نقل مي‌كند كه علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: قرار دادن دست‌ها بر روي همديگر در نماز سنّت است،[5] در حالي كه مي‌بنيم احمد بن حنبل (رهبر فرقه حنبلي‌ها) و بخاري در صحيح، عبدالرحمان بن اسحاق كه يكي از ناقلان اين حديث است را قبول ندارند و گفته‌اند مورد اعتماد نيست.[6]

و گروهي ديگر مي‌گويند دست بسته بودن مربوط به همه نمازها نيست بلكه مخصوص نماز نحر كردن (سر بريدن) شتر است، كه ابن عباس در همين باره مي‌گويد: دست راست را بر دست چپ در نماز گذاشتن در هنگام نحر ‌است، كه از آيه «فصلَّ لِرَبِّكَ و انحَر» ‌استفاده كرده.[7] و حتي بيهقي بسياري از اين احاديث را مورد اعتماد بحساب نياورده است و گفته اينها نمي‌توانند مقصود ما را اثبات كنند.[8]

و نكته مهم‌تر اين‌كه يكي از مستندات آنها حديث ابوجازم هست، كه بعد از نقل حديث مي‌گويد: «من نمي دانم مگر اين که اين سنت (دست روي شکم گذاشتن)، به سنت پيامبر برسد!» كه يكي از بزرگان مي‌گويد: اين که ابن جازم گفته است که «من نمي‌دانم مگر اين‌كه اين سنّت به رسول‌الله برسد» معلوم مي‌شود او خود نديده بلكه از كس ديگري شنيده كه اسم او را هم نبرده و در ادامه همين حديث آمده است «و قال اسماعيل يُنمي و لم يقل يَنمي»‌[9] يعني اسماعيل گفته اين سنّت به پيامبر رسيده مي‌شود نه اين‌كه مي‌رسد، يعني براي خود او هم ترديد وجود دارد كه آيا (اين كار) واقعاً منسوب به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ مي‌باشد يا نه؟

و اگر واقعاً چنين سنّتي در زمان رسول‌الله مرسوم بوده، چرا ديگر مهاجران و انصار آن را نقل نكرده‌اند، پس از اينها كه اين احاديث (روايات ساختگي) مستقيم به پيامبر نسبت داده نشده، معلوم مي‌شود اينها سخن پيامبر نبوده بلكه امراء و خلفاء بودند كه بر مردم دستور مي‌دادند در مقابل آنها دست بسته بايستند[10] (كه به مرور زمان اين روش را در نماز هم جاري كردند).

همان‌گونه كه مي‌بينيم كرماني، شارح صحيح بخاري نيز مي‌گويد: در اين كار (دست سينه بودن) توجّهي است، كه شخص قائم به نماز، در مقابل مالك جبّار ايستاده و نبايد شرط ادب را رها كند، بلكه به صورت تسليم و دست بسته بايستد، همانگونه كه در مقابل ملوك مي‌ايستد.

در اين صورت مي‌توان پرسيد كه وضع‌كننده احكام الهي ما هستيم يا خدا، اگر او جعل‌كننده دستور است که هست مي‌بينيم که در موضوع مورد بحث چنين دستوري از خدا و رسول و خلفاء پس از ايشان به ما نرسيده است، پس معلوم مي‌شود اين كار سنت نيست. بلكه بدعت است، (و اين عمل تكتّف هم اضافه‌اي است در دين كه قبلاً نبوده) ولي اسم سنّت بر خود گذاشته، و بدتر از آن، اين‌كه سنّت واقعی (نماز خواندن پيروان اهل‌بيت) بدعت بحساب مي‌آيد.

با توجه به مجموع ادله كه ثابت شد اين عمل نزد خود سني‌ها هم مستحب و نزد گروهي حتي مكروه مي‌باشد، و حتي ترك عمل مستحب شرعاً گناهي بحساب نمي‌آيد، امّا شيعيان چون هيچ دليلي براي اين کار ندارند، به خاطر ترك آن، متأسفانه به بدترين اهانت‌ها متهم مي‌شوند!

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

پاسخ شبهاتي پيرامون مكتب تشيع، عباسعلي موسوي، ترجمة احمد بهشتي، ص 133 تا 151، سازمان تبليغات اسلامي، چ 1، 1371.



[1] . علي جبر، حسين، فقه الامام ابي ثور الشافعي، بيروت، دارالرساله، ص 157.

[2] . محمد بن صالح العثمين، فتاوي اركان الاسلام، دارالثريا، رياضي عربستان سعودي.

[3] . سبحاني، جعفر، الاعتصام بالكتاب و السنة نشر مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ .

[4] . محي‌الدين عربي، فتوحات مكيّه، ‌ج 1، ص 439.

[5] . سنن ابي داود، درالجبال، بيروت، ج 1، ص 259.

[6] . ‌بيهقي، سنن كبري، ج 2، ص 31.

[7] . همان، ج 2، ص 30.

[8] . همان.

[9] . صحيح بخاري، ج 5، ص 109.

[10] . الاعتصام بالكتاب و السنة، نشر مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، ص 66.



تاريخ : چهار شنبه 27 دی 1386برچسب:, | 21:34 | نويسنده : مصطفی صالحوندی |